Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «همشهری آنلاین»
2024-05-06@01:58:10 GMT

حنجره‌ای گره خورده به بغض

تاریخ انتشار: ۱ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۱۵۴۲۶۷

حنجره‌ای گره خورده به بغض

همشهری آنلاین - شهره کیانوش‌راد:  خانواده‌اش می‌گویند که در این ۱۱ سالی که از عارضه سکته مغزی حاج آقا می‌گذرد با هیچ روزنامه و خبرنگاری گفت‌وگو نکرده‌ایم. اما، با وساطت آیت‌الله ‌حکیم، موافقت می‌کنند تا ساعتی مهمان خانه پرمهرشان شویم، تا برایمان از سبک زندگی مردی بگویند که حتی کودکان شیفته اخلاق نیکویش می‌شدند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

این گفت‌وگو با همراهی صمیمانه مهری سلیمانی همسر بزرگوار حجت کسری و «نفیسه کسری» دخترشان بیش از ۲ ساعت طول کشید؛ درخانه‌ای قدیمی و نقلی در یکی از محله‌های شمیران که اگر در و دیوارش هم می‌توانستند سخن بگویند شهادت می‌دادند به تمام ثانیه‌ها و دقیقه‌هایی که حجت کسری وقف مولایش کرده بود.

  از ماجرای مداح شدن حاج آقا برایمان بگویید. این موضوع به چه زمانی بر می‌گردد؟  

نفیسه کسری: آن‌طور که من شنیده‌ام از ۵ سالگی ایشان به مداحی علاقه داشته‌اند. پدر در کودکی و نوجوانی به مراسم تعزیه خیلی می‌رفتند و بعد می‌آمدند خانه و برای خواهرهایشان می‌خواندند و از آنها می‌خواستند که باید وقتی می‌خوانم گریه کنید. عمه‌هایم می‌گویند که چادر روی صورتشان می‌انداختند و وانمود می‌کردند که گریه می‌کنند. ایشان از ۸ سالگی مداحی را به شکل جدی شروع کردند و در ۱۲ سالگی رسماً عبای مداحی روی دوششان انداختند.  

  آنطور که من شنیده‌ام حاج آقا به آموزش مداحی از سنین کودکی تأکید داشتند و این کار را هیچ‌وقت متوقف نکردند. ایشان چه ویژگی داشتند که خانواده‌ها، بچه‌هایشان را به او می‌سپردند و می‌خواستند که یک جورهایی تحت تربیت حاج آقا باشند؟  

مهری سلیمانی: حاج آقا خیلی با بچه‌ها مهربان بود و مانند خودشان رفتار می‌کرد. این بود که بچه‌ها اصلاً احساس غریبی نمی‌کردند. از طرفی ایشان خیلی روی درس بچه‌ها تأکید داشت. می‌گفت اول درس بعد مداحی. کارنامه مدرسه بچه‌ها را حتماً باید می‌دیدند. به خانواده‌ها می‌گفتند باید سطح نمره‌هایشان را ببیند اگر خوب بود، اجازه ورود به کلاس را می‌دادند. نمی‌خواستند بچه‌ها به دلیل مداحی از درس جا بمانند.  

  بیشتر از چه سنی برای مداحی نزد حاج آقا می‌آمدند؟

نفیسه کسری: از سنین بسیار کم می‌آمدند. از ۵ ساله تا نوجوان و جوان برای شاگردی می‌آمدند. بعضی خانواده‌ها از اطراف تهران مثلاً لواسان بچه‌هایشان را در زمستان و تابستان و ماه رمضان با زبان روزه به کلاس مداحی می‌آوردند.  

  چه اصولی برایشان در مداحی بسیار مهم و یک جورهایی سرلوحه‌شان بود؟

نفیسه کسری: به ولایت فقیه خیلی پایبند بودند. از نظر ظاهر هم تأکید داشتند که باید نوع پوشش آراسته و در شان یک مداح باشد. مثلاً اینکه مداح لباس آستین کوتاه نپوشد. بارها شده بود که خودشان گرمشان شده بود اما کت و عبایشان روی دوششان بود و آن را درنیاوردند. از آن کت‌های نیمه بلند می‌پوشیدند. از نظر رفتار یک مداح هم معتقد بودند آن چیزی که مردم از ما می‌بینند حداقل باید در بیرون حفظ شود. رفتار مداح نباید به گونه‌ای باشد که باعث از بین رفتن اعتماد مردم شود. خیلی ناراضی بودند از سبک‌ها و ظواهر نامناسب برخی مداح‌ها. حتی آنهایی که ظاهر دینی داشتند اما به شکل افراطی محاسن بسیار بلند و یا مدل‌های دیگر داشتند. پدر خیلی ناراحت می‌شدند و می‌گفتند مداح باید ظاهری آراسته و مذهبی داشته باشد.

چقدر به محتوای مداحی‌هایشان توجه داشتند و برایشان اهمیت داشت؟  

نفیسه کسری: به مطالعه خیلی اهمیت می‌دادند. بارها شده بود که به هیئت‌های مختلف می‌رفتند و نوارهای مداح‌های مختلف را هم گوش می‌دادند و می‌گفتند این مداحی‌ها متناسب با شأن مجلس امام حسین(ع) نیست. خودشان سبک تهرانی‌های قدیم مثل حاج اکبر ناظم را می‌پسندیدند. می‌گفتند حاضرم افراد کمتری به مجلسم بیایند اما مجلسم مذهبی و متناسب با شأن ائمه برگزار شود. یک ماه قبل از ماه محرم بساط کتاب و مقتل و شعرخوانی‌شان به پا بود و مطالعه می‌کردند.  

اشعاری را که مداحی می‌کردند خودشان می‌سرودند؟  

بله اما کمتر. شاعر خودشان مرحوم فانی بودند و برای پدر شعر می‌گفتند و پدر روی آنها سبک می‌گذاشتند. یادم هست مادر بارها چای برایشان می‌برد و سرد می‌شد و چندین بار این اتفاق می‌افتاد. حتی وقتی روی منبر مداحی می‌کردند هم همین بود. متوجه هیچ چیزی در اطرافشان نبودند. انگار به او الهام می‌شد. چون در لحظه چیزی می‌خواندند که خودشان از قبل در ذهنشان نبود.

  مهم‌ترین ویژگی حجت کسری را چه می‌دانید؟  

مهری سلیمانی: از دنیا هیچ چیز نمی‌خواست جز مداحی امام حسین(ع). پولی را که از مجالس مختلف به ایشان می‌دادند همه را بدون اینکه بشمارند توی یک پاکت می‌گذاشتند و می‌گفتند مبادا با کم و زیاد مبلغی که توی پاکت گذاشته شده وسوسه شوم. می‌گفت هرچیزی دارم از امام حسین(ع) است. هیچ‌گاه خلاف وعده نمی‌کرد. همیشه سروقت به روضه‌ها می‌رفتند. حاجی به شدت به روضه‌های خانگی معتقد بودند و آن را ترک نمی‌کردند.
 نفیسه کسری: اخلاص پدر چشمگیر است. پدر واقعاً زندگی ساده‌ای داشت و دارد. به دور از هر تجملی. همان‌طور که مادر گفتند، جاهایی که برای مداحی می‌رفتند مقداری پول در پاکت برای پدر می‌گذاشتند و می‌دادند. پدر هم همه را بدون اینکه نگاه کنند در یک پاکت می‌گذاشتند تا متوجه نشوند هر کس چقدر داده تا مبادا روزی به دلیل پول زیاد یا کم برای کسی کمتر یا بیشتر مداحی کند و مایه بگذارد.  

 فکر می‌کنید چرا تا این حد تفاوت است بین این نسل قدیمی مداحان با نسل جدید؟  

نفیسه کسری: بعضی‌ها به مداحی به‌عنوان شغل نگاه می‌کنند و وسیله‌ای برای شهرت و من فکر می‌کنم همین موضوع انسان را از هدف دور می‌کند. ما تا الان هیچ کتاب و زندگینامه‌ای، سی دی، نوارصوتی و هیچ چیز دیگری منتشر نکرده‌ایم. پدر می‌گفتند راضی نیستم‌کاری بکنید که اسمم و چهره‌ام سر زبان مردم باشند.  
مهری سلیمانی: جالب است بدانید همان سالی که از پیر غلامان می‌خواستند تقدیر کنند، حاجی اصلاً پشت‌تریبون نرفتند و در گوشه‌ای نشسته بودند.  

پیش آمده بود که پدر مستقیم به کسی هم انتقاد کنند؟  

اکثر اوقات برای آن شخص نامه می‌نوشتند یا به وسیله واسطه‌ای حرف‌هایشان را می‌گفتند یا آن شخص را از جمع کنارش می‌کشیدند و حرفشان را می‌گفتند. در هرصورت بی‌تفاوت نبودند. حتی در مضامین هم چنین اخلاقی داشتند. می‌گفتند چرا سال‌هاست اشتباه می‌خوانی؟ حیف است بی‌مطالعه مداحی می‌کنی. فکر نکنید مردم عوام هستند و متوجه نمی‌شوند. اگر هم کسی متوجه نشود، شما در برابر آنها در پیش خدا مسئولید. این اشتباه نسل به نسل در بین مردم جا می‌افتد. خیلی مواقع کتاب و منبع را در اختیار فرد می‌گذاشتند و می‌گفتند اینها را بخوانید.  

چه شد که به سکته مغزی دچار شدند؟

بعد از نخستین سفرش به کربلا گویی تمام نوحه‌هایی که در این سال‌ها می‌خوانده، مقابل چشمانش مجسم می‌شود. برای همین پس از بازگشت از سفر کربلا با نخستین سکته مغزی دچار بیماری می‌شود که تاکنون ادامه دارد.

  هیچ‌گاه شکایت نکردید که این همه سال نوکری امام حسین(ع) چرا باید نتیجه‌اش ۱۱ سال خانه‌نشینی و بیماری شود؟ آن هم دقیقاً از حنجره‌ای که وقف امام حسین(ع) شده بود؟  

نفیسه کسری:  اوایل که پدر سکته مغزی کردند و قدرت تکلم را از دست دادند (که البته تا الان هم ادامه دارد) خیلی چرا چرا می‌کردیم و خب یکجورهایی شوکه شده بودیم. ایشان حتی به سختی و با کمک می‌توانند راه بروند. همان زمان یک عزیزی از دوستان پدر گفتند ایشان با ارباب عشق بازی می‌کنند. گفتند هر دو دارند لذت می‌برند. به نظر من هم هر دو طرف هم عاشق و هم معشوق دارند لذت می‌برند. این یک امتحان است هم برای خودش هم برای ما. نمی‌دانم ما چگونه از این امتحان سربلند در می‌آییم. خداکند خدمت ما هم در این دم و دستگاه حساب شود و چوپان بی‌مزد نباشیم.

زندگی مشترک به روایت همسر: خاطر جمع هستم از بودنت در زندگی 

۱۹ ساله بودم که خبر خواستگاری حاجی را از زبان مادرم شنیدم. پدرم و برادرهایم او را به واسطه هیئتی که می‌رفتند می‌شناختند. آن زمان حاجی ۲۸ ساله بود و مداحی می‌کرد.  من هم که این سبک زندگی را دوست داشتم با این ازدواج موافقت کردم. از همان سال‌های اول زندگی مشترکمان شاگرد داشتند و رفت و آمد در خانه‌مان بسیار بود. کلاس‌های مداحی را هفته‌ای یک بار در خانه دایر می‌کرد.  

اوایل شب‌های جمعه تشکیل می‌شد و بعدها به صبح جمعه موکول شد. این کلاس‌ها و رفت و آمد مداح‌ها در خانه ما هیچ‌وقت متوقف نشد حتی در این ۱۱ سال که حاج آقا بیمار شده‌اند شاگردانش هر ماه می‌آیند و مداحی می‌کنند.  
شب‌های اول محرم هم بچه‌های هیئت می‌آیند اینجا لباس مشکی‌شان را می‌پوشند و شب آخر صفر هم اینجا در می‌آورند.  

حاج آقا همیشه وقتی می‌خواستند پرچم‌های عزاداری را در بیاورند تأکید داشتند با نیت آنها را باز کنند و هم زمان هم روضه مفصل می‌خواندند. هیچ‌گاه از این رفت و آمدها خسته نمی‌شدم و یا به دیر آمدنش و رفتن سفرهای زیارتی‌اش اعتراض نمی‌کردم.  

خودم را با زندگی و روش حاجی تطبیق دادم. همیشه هم ایشان می‌گفتند از بودنت در زندگی و کنار بچه‌ها خاطر جمع هستم.  خدا را شکر امام حسین(ع) روحیه‌ای به ماداده است که هیچ‌گاه اعتراض و حتی گله‌ای نکنیم که خسته شده‌ایم. ما نیز به بودن در کنار او افتخار می‌کنیم.

پدر به روایت دختر: درِ هیئت به روی همه باز بود 

از پدرش که می‌خواهد حرف بزند اشک در چشم‌هایش حلقه می‌زند اما نگاه پر محبت پدر که با چشمان نفیسه گره می‌خورد، موجب می‌شود که او با یک لبخند بر پدر راه اشک را بر چهره‌اش ببندد. از نفیسه خواستیم تا برایمان از ارتباط حجت کسری با مردم و همسایگان و آشنایان بگوید. می‌گوید: «پدر آنقدر مهربان و خوش برخورد بوده که تمام آدم‌ها با هر سن وسالی جذبش می‌شدند؛ از بچه ۵ ساله تا ۸۰ ساله با او رفیق و صمیمی می‌شدند. مقابل بچه‌های ۵ ساله، ۵ ساله می‌شد و با مردان ۸۰ ساله، ۸۰ ساله. مطابق با سن افراد رفتار می‌کرد و همین، دلیل جذب آدم‌ها به او می‌شد.» نفیسه این را هم اضافه می‌کند که پدرش هر آدمی با هر ظاهری را به هیئتش راه می‌داد و تأکید کرده بود جلوی هیچ فردی را به دلیل نوع حجاب و پوشش موی سر برای آمدن به هیئت نگیرند. سپرده بود به دوستان و شاگردانش که مبادا حرفی به این افراد بزنند یا رفتاری از آنها سرزند که دیگر نیایند. شاید این جلسه شروعی برای تحول آنها باشد.  

نفیسه باز هم نگاهی به پدر می‌اندازد و با خنده می‌گوید: «اما رفتار پدر و مراعات حال همسایگان گاهی صدای ما را در می‌آورد. آنقدر که مراعات همسایه‌ها و اهالی محل را می‌کرد مراعات ما را نمی‌کرد. همیشه تأکید داشت که مبادا همسایه‌ای از ما دلخور شود و یا مایه سلب آسایش همسایه‌ها شویم. پدر جز موتورسیکلت هیچ وسیله نقلیه دیگری نداشتند و همسایه‌ها هم این را می‌دانستند و خودروی‌شان را روبه‌روی خانه ما پارک می‌کردند. شب‌ها که پدر دیر وقت به خانه بر می‌گشتند، به سختی موتور را جابه‌جا می‌کردند و داخل می‌آوردند داخل اما، زنگ خانه همسایه را نمی‌زدند مبادا دیر وقت باشد و اذیت شوند.»

از خلوت عاشقانه‌اش بی‌خبریم...

هنوز هم صدای او در گوش هیئتی‌های شمیران طنین‌انداز است؛ صدایی که از دل بر می‌آمد و در دل عاشقان کوی حسین(ع) خیمه می‌زد. نوای مداح جوان وقتی مقتل‌خوانی را آغاز می‌کرد دل‌های عاشقان حسین(ع) را بی‌قرار و روانه کربلا می‌کرد. می‌گفتند مداحی و روضه‌خوانی حاج حجت کسری با آنچه که تاکنون دیده‌اند و شنیده‌اند تفاوت دارد. برخی راز آن را در سادگی و بی‌تکلفی حجت کسری می‌دانستند و برخی دیگر هم معتقد بودند صدایی که از دل برآید، لاجرم بردل نشیند. محرم که از راه می‌رسید شب و روز این مداح اهل‌بیت(ع) با روضه‌خوانی در هیئت‌های تجریش، چیذر، دزاشیب، امامزاده قاسم(ع) و... سپری می‌شد. کسانی که با او از نزدیک آشنا بودند می‌گفتند حاج کسری حنجره‌اش را وقف کرده است. راست می‌گفتند. وقتی شروع به مقتل‌خوانی می‌کردگویی این حنجره از آن او نبود، در عالم دیگر سیر می‌کرد و آنچه برخاندان اهل‌بیت(ع) رفته بود را با دل و جانش درک می‌کرد. شلوغی مجالسش و تربیت بی‌شمار شاگردانی که اکنون خود از مداحان بنام شمیران هستند هیچ‌گاه او را در دام غرور و تکبر گرفتار نکرد.  

اخلاص، سادگی و بی‌پیرایه بودن، دوری از ظواهر مادی و خوش برخورد بودن با عزاداران مجلس عزای حسین(ع) از ویژگی‌های اخلاقی بزرگ مردی بود که با تواضع و فروتنی توانست در دل کودکان و نوآموزان مکتبش ماندگار شود.  
زمانیکه «حجت کسری» به عارضه سکته مغزی دچار شد و توان راه رفتن را از او گرفت، پزشکان گفتند که او قدرت تکلم خود را نیز از دست داده است. از آن زمان تاکنون ۱۱ سال می‌گذرد و این مرد دوست داشتنی و محبوب شمیران بر تخت بیماری در یکی از خانه‌های قدیمی شمیران آرام گرفته است. اما صدای او همیشه در گوش و جان هیئتی‌های شمیران طنین‌انداز است. کسی چه می‌داند شاید در این ۱۱ سال، او در خلوت خود خاطراتی را مرور می‌کندکه شب و روزش را به هم گره زده بود. در لبخند او آرامشی موج می‌زند که به تومی فهماند راضی‌ام به تقدیر الهی. همسر و دخترانش نیز به این واقعیت اذعان دارند. دخترش می‌گوید: ندایی درونی به من می‌گوید که او درحال عشق بازی با معشوقش است، با حسین(ع) و یارانش که هر سال و هر لحظه به یادشان بود. می‌گوید: ما از خلوت عاشقانه او بی‌خبریم... 

------------------------------------------------------------

*پی‌نوشت: حجت کسری، پس از سال‌ها تحمل رنج بیماری، صبح ۲۹ شهریور ۱۴۰۰، در  ۷۵ سالگی دعوت حق را لبیک گفت.

* منتشر شده در همشهری محله منطقه یک به تاریخ ۱۳۹۳/۱۲/۹

کد خبر 742350 برچسب‌ها منطقه ۱ همشهری محله مداحی تهران

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: منطقه ۱ همشهری محله مداحی تهران مهری سلیمانی امام حسین ع سکته مغزی حجت کسری هیچ گاه حاج آقا بچه ها ۵ ساله سال ها ۱۱ سال

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۱۵۴۲۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

رئیس انجمن جامعه شناسی ایران: پروژه یکدست‌سازی همه جا شکست خورده است/ هر روز شکاف‌های عمیق‌تری بین ایدئولوژی حاکمیت با مردم می‌بینیم/ گروه‌های مختلف مردم به همدیگر احترام می‌گذارند

پایگاه خبری جماران: رئیس انجمن جامعه شناسی ایران با تأکید بر اینکه یک هنجار یا قاعده‌، زمانی می‌تواند شایع و محقق شود که از یک پشتوانه قوی وجدان جمعی یا حمایت مردم برخوردار باشد، گفت: هر روز جامعه از سبک زندگی ای که حکومت می‌خواهد اعمال کند، فاصله بیشتری می‌گیرد . یعنی هر روز فاصله و شکاف‌های عمیق‌تری بین ارزش‌ها و هنجارهای حاکمیت با مردم می‌بینیم. نتیجه چیست؟ سال 1401 به طور جدی نتیجه‌اش را دیدیم، اما به نظر می‌رسد که یک نوع فراموشی در بخش هایی از حاکمیت وجود دارد.

سعید معیدفر در گفت و گو با خبرنگار جماران گفت: واقعا نمی‌دانم ما برای چه کسی صحبت می‌کنیم و مخاطب ما چه کسی است؟ تجربه‌ها بیانگر این است که عملا گوش به این حرف ها داده نمی شود یا به عبارتی باید بگویم، آیا ما برای خودمان صحبت می‌کنیم یا برای جامعه صحبت می‌کنیم؟ یا برای سیاستگذاران و برنامه‌ریزان صحبت می‌کنیم؟ اگر خواسته باشم برای دل خودم حرف بزنم و یا حرف دل مردم را بزنم، عملا مخاطب من حکومت نیست. چون هر برنامه یا سیاستی که می‌گذارد، اصلا کاری به ابعاد اجتماعی آن ندارد.

وی با ابراز این عقیده که به ویژه در سه، چهار سال اخیر هرچه جلوتر آمده‌ایم، اساسا بخش‌هایی در حاکمیت کاری ندارند که سیاست‌ها، کنش‌ها و برنامه‌ریزی‌های آنها چه تبعات اجتماعی دارد، افزود: البته شاید اقلیتی که به نحوی مخاطب حکومت هستند، در این قضیه با حاکمیت هم‌راستا باشند، ولی عملا می‌توان گفت که بخش بزرگی از جامعه راه خودش را می‌رود و حاکمیت هم راه خودش را می‌رود؛ نه او به تبعات رفتار خودش فکر می‌کند و نه این. به نوعی دو مسیر متفاوت دارد طی می‌شود.

وی با اشاره به برخی وقایع در سال های گذشته، یادآور شد: افراد حاضر در اعتراضات، مدتی سبک زندگی خودشان را نشان دادند و امروز نهایتا تصمیمی که دوباره حاکمیت گرفته این است که اوضاع را به شرایط قبل از نیمه دوم 1401 برگرداند. اما این امر به نظر می‌رسد که امکان‌پذیر نیست. چرا که به لحاظ جامعه‌شناختی می‌گوییم یک هنجار یا قاعده‌ زمانی می‌تواند شایع و محقق شود که از یک پشتوانه قوی وجدان جمعی یا حمایت مردم برخوردار باشد. طی قرن‌ها و سده‌های متعدد، مردم زندگی می‌کردند و هنجارها و سبک زندگی، پوشش، آرایش و آداب و رسوم خودشان را داشتند. مردم به طور عموم یک چیزی را پذیرفته بودند و بین خودشان قرارداد عرفی بود و نهایتا چون آن عرف از یک پشتوانه قوی اجتماعی برخوردار بود و مردم مبتنی بر هنجارهای خودشان از آن عرف حمایت می‌کردند، و اساسا نیاز به اعمال زور از بالا نداشت.

رئیس انجمن جامعه شناسی ایران تصریح کرد: البته حاکمیت‌ها برای موارد نادری که اتفاق میفتاد، حضور داشتند. مثلا اگر قتلی اتفاق می‌افتاد نیاز به مداخله حکومت‌های محلی و یا حکومت در یک مقیاس بزرگ‌تر بود. اما بقیه امور جامعه در اختیار خودش بود. یعنی مردم فی ذاته و بر اساس ارزش‌های خودشان از هنجارها حمایت و بر اساس آن عمل می‌کردند. اگر کسی هم تخلف می‌کرد، وجدان جمعی به نحوی او را مورد مؤاخذه قرار می‌داد.

پروژه یکدست‌سازی همه جا شکست خورده است

وی تأکید کرد: اما به دنیای جدید که وارد شدیم، «یکدست‌سازی» پروژه‌ای است که حکومت‌های ایدئولوژیک دنبال کرده‌اند. یعنی تلاش داشته‌اند که همه مردم را یک مدل ببینند و دیگر تنوع فرهنگی، ارزشی، هنجاری و سبک زندگی را نبینند. طبیعتا این پروژه همه جا شکست خورده است. یعنی علی‌رغم اینکه حکومت‌های ایدئولوژیک با تمام قوا، زور و فشار از بالا تلاش کرده‌اند که پروژه یکدست‌سازی را دنبال کنند، موفق نشده‌اند. اما این حکومت‌ها از تاریخ و تجربه حکومت‌های مشابه درس نگرفته‌اند و دوباره می‌خواهند آن را تکرار کنند.

معیدفر گفت: جالب است که در کشور خود ما حداقل در سال 1401 تجربه کردیم و دیدیم که نمی‌شود؛ و نهایتا چقدر دردسر برای حکومت ایجاد کرد و چقدر خسارت به مردم وارد شد. روی شرایط اقتصادی و ثبات کشور در عرصه بین‌المللی هم تأثیر گذاشت. اما باز درس گرفته نمی شود و دوباره می‌خواهند آن را تکرار کنند.

وی در ادامه در خصوص میزان بازدارنگی برخی طرحها و رفتارهای حاکمیتی گفت: پروژه یکدست‌سازی حتی در حکومت پهلوی اول هم دنبال می‌شد. یعنی حکومت همه تلاش خودش را کرد تا مردم را نسبت به یک سری هنجارها مرتبط کند ولی نشد و دست آخر یک انقلاب اسلامی اتفاق افتاد. یعنی عکس جریانی که حکومت دنبال می‌کرد، رجعتی به ارزش‌های دینی اتفاق افتاد. حالا جمهوری اسلامی دنبال این است که پروژه یکدست‌سازی را با مسیر متفاوتی دنبال کند؛ و نتیجه‌اش را دارید می‌بینید.

معیدفر با بیان این عقیده که هر روز جامعه از سبک زندگی دلخواه سیستم رسمی فاصله بیشتری می‌گیرد، ادامه داد: هر روز فاصله و شکاف‌های عمیق‌تری بین ایدئولوژی، ارزش‌ها و هنجارهای حاکمیت با مردم می‌بینیم. اما در عین حال عبرتی هم نمی‌گیرند. نتیجه چیست؟ سال 1401 به طور جدی نتیجه‌اش را دیدیم؛ و قطعا این بار می‌تواند در ابعاد خیلی وسیع‌تر اتفاق بیفتد. یعنی شاید بعد از یک مدتی فکر می‌کنند همه چیز آرام شده و سکوت است، و دوباره شروع کنیم. به نظر می‌رسد که یک نوع فراموشی وجود دارد.

وی افزود: از آنجا که این اعمال زور برای تحقق یک سلیقه خاص، پشتوانه اجتماعی ندارد؛ حتی در میان کسانی که خودشان با آن هنجارها و ارزش‌های حاکمیت همصدایی دارند. یعنی در خیابان‌ها و در بیشتر مواقع، کسانی که سبک پوشش متفاوتی دارند مورد اعتراض مذهبی‌ها هم قرار نمی‌گیرند و یک نوع همزیستی مسالمت‌آمیز بین آنها ایجاد شده است. ما این همزیستی را در بسیاری از کشورهای اسلامی می‌بینیم. یعنی امروز اساس بر پذیرش ارزش‌های متقابل هست و ما وارد دنیایی شده‌ایم که این تفاوت پذیرفته شده است.

رئیس انجمن جامعه شناسی ایران یادآور شد: در گذشته تنوع بوده، اما آدم‌ها چون در قالب قوم، طایفه و ایل جدا از هم زندگی می‌‎‌کردند، شاید دچار مشکل نمی‌شدند. ولی امروز تمام این فرهنگ‌ها و خرده فرهنگ‌ها در کنار هم زندگی می‌کنند. اوایل تلاش بر این بود که یکی از اینها خودش را بر دیگران تحمیل کند، ولی الآن به تدریج ما داریم وارد دنیایی می‌شویم که خرده فرهنگ‌های متفاوت دارند در کنار هم همزیستی مسالمت‌آمیز پیدا می‌کنند. یعنی می‌گوید تو سبک زندگی خودت را داری و من هم سبک زندگی خودم را دارم؛ می‌توانیم ضمن احترام به سلیقه‌ها، ارزش‌ها و هنجارهای همدیگر دوستی و معاشرت هم داشته باشیم. ما وارد این دنیا شده‌ایم، اما متأسفانه حاکمیت ما نمی‌خواهد این را بپذیرد؛ و الآن نگران است که حتی مذهبیون اعتراض جدی نسبت به سبک زندگی مغایر با نظر حاکمیت ندارند و با آن کنار آمده‌اند.

وی گفت: خود من هر روز در مترو و شهر رفت و آمد دارم و می‌بینم که چگونه گروه‌های مختلف مردم به همدیگر احترام می‌گذارند. وقتی که در جامعه زمینه اعتراض به سبک زندگی گروه دیگر وجود ندارد، حاکمیت مجبور است به زور آن را دنبال کند. طبیعتا چون وجدان عمومی پشت سرش نیست، حتما شکست خواهد خورد. البته خسارت‌های خیلی سنگینی هم به جامعه وارد خواهد کرد.

وی در ادامه گفت و گو با جماران تأکید کرد: نگاه رسمی، دیگر نمی‌تواند بگوید من فکر و ایده‌ای دارم و همه باید در آن چهارچوب قرار بگیرند. همین الآن رفراندوم هم نمی‌خواهد، در مطالعات و بررسی‌های اجتماعی که برگزار می‌شود، می‌توانید واکنش مردم را ببینید. بخش عظیمی از مردم امروز به شدت با ارزش‌های مسلط در تضاد قرار گرفته‌اند؛ با هنجار‌هایی که او می‌خواهد القاء کند در تضاد و تزاحم قرار گرفته‌اند. این حاکمیت یا باید با ارزش‌های جامعه همراه شود و یا با جامعه درگیر شود و نهایتا هم خودش آسیب ببیند و هم به جامعه آسیب جدی بزند.

وی با بیان اینکه فکر می کنم راه دوم انتخاب شده است، تصریح کرد: به جای اینکه خود را با هنجارها و ارزش‌های امروز جامعه تطبیق بدهند، می‌خواهند در بر همان پاشنه سالهای گذشته بچرخد که جامعه اقبالی به سمت هنجارها و ارزش‌هایی نشان دادند. اما وضع عوض شده و دیدگاه‌های مردم تغییر پیدا کرده و بررسی‌های اجتماعی نشان می‌دهد که چه اتفاقات بزرگی دارد در جامعه می‌افتد. به نظر می‌رسد حاکمیت چشمش را به روی این تغییر و تحولات بسته و می‌خواهد ارزش‌های خودش را القاء کند؛ جواب نمی‌دهد.

وی در تبیین دیدگاه خود گفت: وقتی یک جامعه دارای فرهنگ خاص و تنوع فرهنگی، ارزشی و هنجاری باشد، شما نمی‌توانید او را عوض کنید. سال‌ها است در آموزش و پرورش و صدا و سیما تمام امکانات و ابزارها با بودجه‌های بسیار هنگفت تلاش شده که جامعه را به سمت ارزش‌های خاص خودشان بکشانند. اگر موفق شده بودند، مسلما دست به زور نمی‌زدند. بنابراین، شیوه‌های نرم هم دیگر جواب نمی‌دهد. یعنی جامعه ما مختصاتی پیدا کرده و با برخی مختصات حاکمیت ما سازگار نیست.

رئیس انجمن جامعه شناسی ایران اظهار کرد: حاکمیت مجبور است خودش را از عرصه‌های فرهنگی منعزل کند و بگوید صرفا می‌خواهم حکومت کنم؛ مثل برخی حکومت‌های دیگر که با ارزش‌ها و هنجارهای جامعه کاری ندارند و هر چیزی که مردم در مقیاس منطقه‌ای یا محلی وضع می‌کنند، حکومت کشور تلاش می‌کند که آن را در چهارچوب قانون بیاورد و نهایتا در چهارچوب آن نظمی برقرار کند؛ اقتصاد مملکت فعال و شرایط امنیتی درست باشد. 

وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه رویکرد عدم دخالت در عرصه های فرهنگی و اجتماعی چه نسبتی با «جمهوری اسلامی» دارد؟ ابراز عقیده کرد: امروز به نظر می‌رسد که دیدگاه‌های خود مذهبیون هم عوض شده و بسیاری چیزها دیگر اهمیت گذشته را ندارد؛ نوع نگاه به دین و نوع مداخله دین در جامعه تغییر پیدا کرده است. اگر یک روزی بخش عمده‌ای از جامعه خواستار دخالت دین در امر سیاست بودند، بررسی‌های اجتماعی نشان می‌دهد هر دوره‌ای که مطالعات انجام گرفته، میزان نظر افراد درباره مداخله دین در سیاست به شدت کاهش پیدا کرده است. دو، سه ماه اخیر هم در مورد «پیمایش ارزش‌ها و نگرش‌ها» اطلاعاتی بیرون آمد که وضعیت چگونه است؛ و این را می‌شود با سال‌های پیش مقایسه کرد.

سیاست باید عاملیت خودش را در تحقق دین کنار بگذارد

وی افزود: اینها نشان می‌دهد که سیاست باید عاملیت خودش را در تحقق دین کنار بگذارد و اجازه بدهد که دین متناسب با مبانی اصلی خودش، روی اندیشه و رفتار انسان‌ها تأثیر بگذارد. اگر همچنان مداخله حکومت در عرصه دین تداوم پیدا کند، نمی‌دانم که سال‌های آینده ما تا چه اندازه با گریز مردم از دین رو به رو خواهیم شد. یعنی الآن نمونه‌هایی هست و می‌تواند شدت بیشتری پیدا کند.

 

معیدفر در پاسخ به اینکه یعنی به عقیده شما هرچه حکومت مداخله‌اش را کمتر کند، ارزش‌های دینی در جامعه پررنگ‌تر می‌شود؟ گفت: حداقلش این است که روند گریز از دین به شدتی که الآن هست، نخواهد بود. البته برای پروسه دینداری نیاز به یک دوران خاصی داریم. فرض کنید مثل کسی که عمل کرده یا مدتی بستری بوده، عضلاتش خشک شده و باید فیزیوتراپی برود تا دوباره این عضلات به کار بیفتد، اگر حکومت مداخله خودش در امر دین را کنار بگذارد، مثل کسی است که فعلا از روی تخت بلند شده اما نیاز به فیزیوتراپی دارد. یعنی نیاز به عملیات جداگانه‌ای هست که کم کم بتواند حالت عادی پیدا کند.

وی در پایان گفت: بنابراین، فکر می‌کنم اولین گام این است که حکومت از تداوم و تشدید مداخله در امر دینی اجتناب کند؛ بعد خود مردم یا بزرگان جامعه و کسانی که باورهای عمیق دینی دارند، بتوانند با شیوه‌های ترویجی یا تعلیمی اوضاع را به حالت عادی برگردانند. فعلا این دخالتها در دین، ثلمه‌ای به دین وارد کرده که حالا حالاها آثار منفی آن را خواهیم داشت. 

دیگر خبرها

  • واژه ای به نام سمپاد به گوشتان خورده است ..
  • کاخ سفید برای تأمین کسری بودجه دست به دامن افزایش مالیات می شود؟
  • مقامات صهیونیست: اسرائیل در جنگ غزه به بن‌بست خورده است
  • آهنگران: امام(ره) فرمودند که نسل ما، نسل حماسه است
  • (ویدیو) واکنش آهنگران از مداحی با سبک «جدی می‌فرمایید» و «داره می‌ریزه»
  • ماجرای گلایه امام (ره) از آهنگران + فیلم
  • تیم بی‌دفاع؛ شفیلدیونایتد از مرز ۱۰۰ گل خورده در لیگ برتر عبور کرد
  • مداحی حاج مهدی رسولی در سالروز شهادت امام جعفر صادق(ع) + ویدئو
  • چگونه می‌توان با بیماری هلندی مقابله کرد؟
  • رئیس انجمن جامعه شناسی ایران: پروژه یکدست‌سازی همه جا شکست خورده است/ هر روز شکاف‌های عمیق‌تری بین ایدئولوژی حاکمیت با مردم می‌بینیم/ گروه‌های مختلف مردم به همدیگر احترام می‌گذارند